عنوان مقاله: تکامل پارادایم مدیریت استراتژیک از جنگ جهانی دوم: پنج فاز تاریخی
## مقدمه
مقاله حاضر به بررسی پنج فاز مختلف در تکامل پارادایم مدیریت استراتژیک میپردازد، از دوران جنگ جهانی دوم تا دهه 1990. تلاشهای پژوهشی نشان دادهاند که تفکر استراتژیک و اجرای آن به شکلهای گوناگونی تکامل یافته است. گلاک، کافمن، و والک به چهار فاز مهم در این تکامل اشاره کردهاند، و حال با تحقیقات بیشتر، فاز پنجمی نیز به این پارادایم افزوده شده است.
## فاز اول: مفاهیم پایهای استراتژی (1940-1960)
در این فاز، مفاهیم اولیه استراتژی، اغلب برگرفته از رهبری نظامی و جنگ، در زمینه کسب و کار مورد استفاده قرار گرفتند.
### مثال
شرکتهایی مثل جنرال الکتریک استراتژیهای مدیریتی مبتنی بر اصول نظامی را برای مدیریت سازمان خود به کار بردند، که در آن زمان به عنوان رویکردهای نوین به شمار میرفتند.
## فاز دوم: فرمولبندی استراتژی (1960-1970)
این دوره شاهد تلاشهایی برای ساختاردهی و فرمولبندی استراتژیهای مدیریتی در سازمانها بود.
### مثال
در دهه 1960، شرکتها مانند آیبیام، برنامههای مفصل و جامعی را برای تدوین استراتژیهای رشد و نوآوری مطرح کردند، که زمینهساز سیستمهای برنامهریزی پیشرفته شد.
## فاز سوم: طرحریزی استراتژیک (1970-1980)
در این مرحله، استراتژیهای مدیریتی به سمت تکنیکهای طرحریزی موضعی پیش رفتند که به مدیران اجازه میداد تا فرصتها را بهتر شناسایی و بهرهبرداری کنند.
### مثال
شرکت موتورولا برای اولین بار طرحهای اندازهگیری و کنترل کیفیت را با معرفی مفهوم Six Sigma به کار گرفت، که از نظر استراتژیک قابلیتهایشان را برای طرحریزی در بلند مدت بهبود بخشید.
## فاز چهارم: مدیریت استراتژیک (1980-1990)
در این دوره، تمرکز بر همراستایی استراتژی با اهداف کسبوکار و سازماندهی فرایندهای مدیریتی برای نیل به این اهداف قرار گرفت.
### مثال
شرکتهایی نظیر کداک و شرکتهای چند ملیتی دیگر، استراتژیهای خود را با کمپینهایی نظیر Lean Manufacturing و Total Quality Management تطبیق دادند تا بهرهوری و سودآوری را تقویت کنند.
## فاز پنجم: تفکر استراتژیک (1990-تاکنون)
در این دوره، تفکر استراتژیک به انعطافپذیری بیشتر در رویکردهای مدیریت استراتژیک اشاره دارد که به سازمانها اجازه میدهد به سرعت به تغییرات محیطی واکنش نشان دهند.
### مثال
شرکتهای فناوری نوظهور نظیر اپل و گوگل، به جای استفاده از برنامهریزیهای راسخ و طولانیمدت، رویکردهای چابکی را در پیش گرفتند که امکان تجدید نظر سریع در استراتژیها را فراهم میآورد، متناسب با تغییرات بازار و فناوری.
## نتیجهگیری
تکامل مستمر پارادایم مدیریت استراتژیک نشاندهنده پویایی و تطبیقپذیری کسبوکارها با تغییرات و چالشهای مستمر است. فاز پنجم، یعنی تفکر استراتژیک، ضرورت انعطافپذیری و سرعت عمل را در دنیایی که هر لحظه متغیر است، بیش از پیش آشکار ساخته است. این تکامل در تاریخ پارادایم مدیریت استراتژیک نمایانگر اهمیت سازگاری سازمانها با محیطهایی است که در آنها فعالیت میکنند.